دار الجنون
عینک نمیزد تانگویندعینکیه!یه روز چاله ی جلو پایش را ندید ودر چاله افتاد از اون روز به بعد چلاق صداش میکردند!!!!؟؟ دگر در مان دردش دیر شد دل چه زود از سیرعالم سیر شد دل دل پیران جوان دیدم ولی من جوان بودم که ناگه پیر شد دل منم تنها،در خیابانهای شلوغ ...آسمان تاریک وغمگین است گوئی که از کسی گرفته است زبان برای سخن گفتن ندارد ولی برای زمین گریه میکند...زمین؟؟؟اونیز بی زبان است تنها هدیه او در مقابل اشک آسمان نشان دادن گلهای بهاریست تا شاید آسمان را شاد کند!!!!اسمان دلتنگ است آیا میشود؟؟؟ هر که عاشق شد جفا بسیار می باید کشید بهر یک گل منت صد خار می باید کشید من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل بخت بد بین از اجل هم ناز می باید کشید باز نیامدی هزار بار نوشتم و پاره کردم بازنیامدی
زندگی چه کردی با دلم؟ چه بی رحمانه دلم را شکستی! قلبم نگران است در شهر خود نیز غریب هستم دلم با همه قهر است!دگر از نفس افتادم ،تنها من نه شهر نیز غریب وتنهاست... هوای شهر تاریک ودل گرفته است!گوئی دیار غربت استبه کجارفته وبه چه پناه ببرم دنیا به کسی رحم نکرد؟؟؟ ولی چه کنم که بسته پایم نه راه برگشتی ونه راه فرار عشق یعنی خاطرات بی غبار دفتری از شعر از عطر بهار سال نو مبارک سال نو مبارک سال نو مبارک تقدیم به گلها بهت بر نخوره ولی یه سوال >منظور از چهار شنبه سوری چیه؟ میخوایم چی را ثابت کنیم؟وحشی بودن خودمونویا...؟هدف چیه خالی کردن عقده ها اگه مواد منفجره نباشه خدا نکرده شبمون روز نمیشه؟ ...همه میگن گرونیه!ولی نه اشتباه شنیدیم پول از جیب بیرون زده که به خاطر صدا ملیونهاتومان خرج ....کردن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بدون آتیش شب تموم بشو نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باتو ما را خوشترین دیدار باد هر کجاهستی خدایت یار باد شب بخیر
و دلم را ستاره کردم باز نیامدی
چقدر شعر شدم شعرهای آبی رنگ
ردیف و قافیه و استعاره کردم باز...
ادامه مطلب...
در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگی سیرم کرد آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد
عشق یعنی یک تمنا یک نیاز زمزمه از عاشقی با سوزو ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او زیر بارا دست تو در دست او
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |